|
توصيه روز |
|
|
:: بازار کامپيوتر :: |
|
|
:: نکته آموزشی :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
آرزو دارم نقش یک قهرمان را بازی کنم |
| | |
| مهرانه، زن قوی و مقتدری که تلاش دارد از پس چالشهای زندگی سربلند بیرون بیاید، تعریف شخصیتی است که آزیتا ترکاشوند، بازیگر را برای ایفای آن ترغیب کرده است. |
او با بازی در نقش مهرانه در مجموعه تله تئاتر ماهچراغ اخیرا از شبکه پنج سیما روی آنتن رفت. با این بازیگر که در کارنامهاش ایفای نقشهای مثبت و منفی را دارد درباره ماهچراغ، نگاهش به انتخاب نقش و بازیگری گپ زدیم. او از آرزویش برای بازی در نقش یک قهرمان تاریخی و تجربه ژانرهای مختلف گفت. مشروح این گپ و گفت در ادامه آمده است.
به تازگی با ایفای نقش مهرانه در مجموعه ماهچراغ با مخاطبان تلویزیون همراه بودید. بازخوردهایی که از این کار گرفتید چگونه است؟
مجموعه ماهچراغ یک کار استودیویی و تازه است که خیلی زود مخاطبان خود را جذب کرد. اساسا کارهایی از این دست که قصه دارد و مخاطب همراه یک روایت میشود، مورد توجه است.
«مهرانه» چه ویژگیهایی داشت که برای بازی در آن ترغیب شدید؟
شخصیت مهرانه درواقع به لحاظ بازیگری، تمام ویژگیهای جذاب را داراست. میشود گفت خیلی جای بازی داشت چون نماد یک زن کامل بود. زنی که اعتقادات خاص خود را دارد. رهبر یک موکب است و از طرف دیگر در زندگی شخصی چالش بزرگی با همسرش دارد و با درایت، هوشمندی و آگاهی آن مشکل را حل میکند. ضمن اینکه نقش پررنگی نسبت به دیگر شخصیتها دارد.
البته گاهی این میزان از توانایی و تکامل در یک شخصیت باعث میشود فاصلهای میان آن و مخاطبان ایجاد شود. درواقع بینندگان آن را پس میزنند. در مورد مهرانه هم این خطر وجود دارد.
من اعتقادی به این موضوع ندارم چون وقتی نقش به درستی ایفا شود و بازیگر نقش را شناسنامهدار و برای خودش کند، باورپذیر میشود. قبلا تجربه بازی در نقشهای مثبت را داشتم. مثلا نقش یک مادر که فرزند جانباز دارد را در «دا، آنا، مادر» بازی کردم. اتفاقا بیشتر از سن خودم بود و با گریم به یک زن 60 ساله تبدیل شدم. خیلی برایم کار متفاوتی بود. در آن کار جایزه بهترین بازیگری نقش اول زن را هم گرفتم.
البته با نگاه اجمالی به کارنامه کاریتان میتوان گفت تعداد نقشهای منفیتان بیشتر از مثبت است. این انتخابها خودخواسته بوده یا پیش آمده است؟
من به نقش از این زاویه که مثبت یا منفی است نگاه نمیکنم. همیشه دوست دارم نقشی که بتوانم با آن کشتی بیگریم و من را به چالش بکشد، انتخاب کنم. برای همین نمیتوانم بگویم سلیقهام صرفا منفی یا مثبت است. خود نقش برایم مهم است. آن شخصیتی که قرار است بازی کنم باید حرفی برای گفتن داشته باشد.
با این وجود به نظر میرسد نقشهای منقیتان بیشتر در ذهن مخاطبان باقی مانده باشد و شما را بیشتر با ایفای اینگونه شخصیتها به یاد میآورند.
یکی دو مورد نقش منفی و سیاه بازی کردم؛ بیشتر نقشهای خاکستری رنگ بوده است. نقشهای خاکستری از ان دست نقشهایی است که شرایط باعث شده انتخابهای اشتباه داشته باشند. یعنی کاملا منفی نیستند.ضمن اینکه باید اضافه کنم نقشهای مثبت هم مثل ملکوت، گذر از رنجها،قسم،کوبار و...داشتم.اما نقشهای خاکستری چون با عرف جامعه تفاوت داردبیشتر در ذهن مخاطبان مانده است.
یکی از ویژگیهای غالب نقش های منفی که داشتید این است که با تمام اشتباهات آن شخصیت، مخاطبان بیشتر اوقات با او همذاتپنداری میکنند و حق میدهند که با شرایط موجود شخصیت به اینجایی که هست برسد. به نظر میرسد این خصلت را شما با نوع بازیتان به این شخصیتها میبخشید. اینطور نیست؟
همکارانم هم این را به من میگویند که چطور این کار را میکنی؟میگویند به اصطلاح برای نقش منفی هم راهدررو میگذاری و نمیگذاری منفی منفی باشد. اعتقادم این است که هر آدم بدی هم خصلت خوب دارد. بالاخره ذات خدایی در وجودش هست و اگر آدمی انتخاب بد میکند ذاتا بد نیست. از طرف معتقدم بازی در نقش منفی نباید جوری باشد که مخاطب پس بزندو دوست نداشته باشد. باید طوری بشود که با او همراه شوند و در نهایت نتیجه اخلاقی که بخواهند از آن نقش منفی بگیرند این است که بگویند شاید انتخابش اشتباه بود یا این هم میتوانست زندگی درستی داشته باشد. وقتی سیاه صرف بشود دیگر نتیجه اخلاقی ندارد و مهر سیاهی را به او زدیم. من نمیگذارم حتی نقشهای منفی هم که بازی میکنم سیاه باشد. بیننده در این نقشها هم دوستم دارد.
با وجود نقشهای متفاوتی که بیان داشتید بازی کردید، هنوز نقشی هست که دغدغه ذهنیتان باشد و گمان کنید با ایفای آن میتوانید صددرصد توانایی بازیگریتان را به رخ بکشید؟
دوست دارم یکی از شخصیتهای مهم زن تاریخ را بازی کنم. به تاریخ علاقهمندم و مطالعات زیادی هم در رابطه با تاریخ دارم؛ مخصوصا زنان تاریخ. چه زنان مذهبی و دینی و چه زنان شاهنامه و اسطورهای. همچنین زنانی مثل بیبی مریمکه در طول تاریخحرفی برای گفتن داشتند و در ذهن ایران و ایرانیمانداند. دلم میخواهد نقش زنان این چنینی را بازی کنم و فکر میکنم چون مطالعه زیادی دربارهشان دارم، از پسش بربیایم.
شخصیت خاصی مدنظرتان هست که از او نام ببرید؟
شخصیت خاصی مدنظرم نیست چون خیلی از زنان تاریخ در ذهنم هستند و دوست دارم نقش همه آنها را بازی کنم. نمیتوانم میانشان انتخاب کنم. اگر بخواهم به این سوال کامل جواب دهم باید بگویم دلم میخواهد نقش یک زن مثبت قهرمان را بازی کنم.
همانطور که در ابتدا هم اشاره کردید نقش مهرانه در ماهچراغ به این تعریف نزدیک است.
بله. دقیقا نماد یک زن کامل ایرانی است. اعتقاد دارم زنان سرزمین من دارای توانمندیهای بسیار زیادی هستند و هوش و درایت بالایی در مدیریت بحران در زندگی شخصی و همچنین زندگی اطرافیانشان دارند. آنها با یک اندیشه سالم،به درستی با بحرانها برخورد میکنند. به خاطر همین نقش مهرانه خیلی برایم جذابیت دارد.
مدتها بود در تلویزیون فضای تله تئاتر را به این شکل که در ماهچراغ میبینیم نداشتیم. این تازگی باعث نمیشود مخاطبان نتوانند با این فضا ارتباط برقرار کنند؟
فکر میکنم جای چنین کارهایی در تلویزیون به شدت خالی است. بسیاری از مخاطبان امکان رفتن به تئاتر را نداشتند و با این نوع هنر آشنا نیستند، این یک فضای خیلی خودمانی و تئاتری است که جذابیتهای خاص خود را برای این دسته از مخاطبان دارد. من این نظرسنجی را حداقل از اطرافیانم داشتم که ببینم کار چه بازخوردی داشته است؛ همه گفتند که ما دوستش داریم و برایمان این سبک کار جذاب است. ابتدا نگرانیهایی دررابطه با فینال کار و خروجی آن داشتم ولی از طرفی چون کار مناسبتی بود و نام آقا امام حسین (ع) را داشت و من به ایشان ارادت قلبی و اعتقاد دارم، وقتی پیشنهاد شد دیگر به چیزی فکر نکردم و پذیرفتم. چون هم نقش را دوست داشتم و هم با خود گفتم قطعا دعوت شدم. خروجی کار آبرومند و خوب شد و استقبال خوبی هم از آن صورت گرفت. مردم دوستش دارند.
تفاوت این ژانر با دیگر آثار تلویزیونی برای شما به عنوان بازیگر چیست؟ تغییری در سبک بازیتان به لحاظ تکنیکی و حسی ایجاد میکند یا خیر؟
این سبک کار نسبت به سریالهای معمول بسیار سخت است چومن نباید رئال بازی کنی و از طرف دیگر نباید به سمت تئاتری شدن بروی. چیزی میانه و لبه تیغ است که بازیگر باید بتواند بینابین بازی کند. همچنین به خاطر فضای کوچک و نوع لوکیشن کمی برای بازیگر سخت است؛ اما کمکم به آن عادت میکنی. این کار جزو آثاری است که بازیگر را حسابی اذیت میکند و برایش دشواری دارد.
به خاطر فضای تختی که غالبا در این گونه آثار به لحاظ بصری وجود دارد، هراس نداشتید که تصنعی از آب دربیاید و به دل مخاطبان ننشیند؟
خیلی نگرانش نبودنم به خاطر اینکه میدانستم فضای کار تئاتری است. گویی داری تئاتر اجرا میکنی ولی به تصویر کشیده میشود. خود لوکیشن نماینگر این قضیه هست پس میدانستم بیننده از همان ابتدا متوجه میشود که دارد کاری استودیویی میبیند. کاری که الان خیلی باب شده است و در سینماهای دنیا دارند رویش میکنند. خیلی کارها دارد استودیویی ضبط میشود حتی بسیاری از سینماهایی مطرحی که ساخته میشود استودیویی استولی با تجهیزات خیلی پیشرفتهتر. فکر میکنم ما هم قدمی در این زمینه برداشتیم و خیلی خوشحالم گروه ما جزو اولینهایی بود که این کار را انجام داد. مطمئنم از این پس چنین آثاری بیشتر ساخته میشود.به لحاظ تولیدی هم کار مناسبی است و هم دست عوامل را به لحاظ زمان، هزینه و... باز میگذارد که بتوانند بیشتر از این کارها تولید کنند. یک کار جدید است و خوب است باید به کارهای جدید عادت کنیم. باید شجاعت ریسک کردن داشته باشیم.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
فعلا مشغول بازی نیستم. معمولا وقتی کارم تمام میشود شروع به نوشتن میکنم. طرحی را نوشتم و الان دارم فیلمنامه را مینویسم. یک فیلمنامه 14 قسمتی است ولی هنوز مشخص نیست از کدام رسانه پخش میشود. دوست دارم این کار را به تلویزیون بدهم ولی اینکه فیلمنامه تصویب بشود یا نه و چه اتفاقی برایش میافتد هوزمشخص نیست. فعلا در مرحله نگارش است.
شما تجربه بازی در رسانههای مختلف را دارید؛ چرا مایلید کارتان از تلویزیون روی آنتن برود؟
چون من بچه تلویزیون هستم. به تازگی یاسوج بودم و از آنجا به شیراز آمدم. چند شهر را گشتم. یکی از نعمتهایی که میتوانم بگویم خداوند لطف داشته و به بازیگران مدیوم تلویزیون بخشیده، این است که دوستدارانشان مردمی از شهرها، شهرستانها، بخشها و روستاها هستند. عشق ناب و خالصی که در این افراد هست بسیار روی آدم تاثیر میگذارد. همیشه میگویم ایران فقط تهران نیست. ممکن است به دلایل مختلف مالی، شغلی و...در خیلی از شهرها، شهرستانها و روستاها دسترسی به اینترنت، پلتفرمها و سینما نباشد. تنها سرگرمی این افراد تلویزیون است. من همیشه با عشق برای این مردم کار میکنم. خودم را تا زمانی که دارم کار میکنم از تلویزیون دریغ نمیکنم چون این قشر از مردم را دیدم و دوست دارم برای آنها بمانم.
جایی از صحبتهایتان به علاقهتان نسبت به تنوع ژانرو نقش اشاره داشتید. برای این تنوعبخشی گاهی لازم است صبوری پیشه کنید و هر نقشی را نپذیرید. برای شما که محل درآمدتان بازیگری است دشوار به نظر میرسد. چگونه این تعادل را حفظ میکنید؟
من به ماهیت هنر هفتم احترام میگذارم. حتی اگر بعضی موقعها نیاز مالی هم داشتم باز کاری که دوست داشتم را انجام دادم. دلم نمیخواست که هیچ وقت به عنوان بازیگری با بازی مونوتن شناخته شوم و برچسب اینکه ترکاشوند فقط بازیگر نقش مثبت یا منفی است بر پیشانیام بخورد. برای همین نقشهای متفاوت حتی با تفاوت سنی زیاد از خودم بازی کردم. مثلا در گذر از رنجها از مقطع سنی 30 سالگی تا 90 را بازی کرد. در «دا، آنا، مادر» نقش یک زن 60 ساله را بازی کردم. در «همسفران باد» نقش بیبی، بزرگ ایل را بازی میکردم درحالیکه آن موقع حدود 24 سالهام بودم و گریم 40 ساله داشتم. همیشهدوست داشتم نقشها و ژانرهای متفاوت داشته باشم. مثلا این خیلی خوب است که نقش پرستو در سریال «گاندو» را داشته باشی، بعد نقش زیبا چاپاری را بازی کنی و سپس مهرانه مثبتی شوی که موکبدار اربعین امام حسین (ع) است. این تفاوتها نشان میدهد که کار بازیگر سخت است؛ او خودش را به چالش میکشد و به قول شما باید باورپذیر هم باشد. یعنی لازم است بیننده تو را در ژانرهای مختلف باور کند.
گفتید این روزها مشغول ایفای نقش نیستید. این وقفههایی که میان کارتان میافتد چقدر شما را با دغدغه معاش مواجه میکند؟
من شغل دومی ندارم و درآمدم از همین کار است. قطعا وقتی بیکار میشوم و کاری ندارم شروع به نوشتن میکنم. اساسا اهل جنجال و اعتراض نیستم که بخواهم برای بیکاری آه و ناله کنم. درامدم از همین کار است و اگر وقفه طولانی درکارمان ایجاد شود قطعا دچار مشکل میشویم. | | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
:: اقتصادی :: |
|
|
:: فناوری اطلاعات :: |
|
|
:: روی خط جوانی :: |
|
|
:: ورزش :: |
|
|
:: فرهنگ و هنر :: |
|
|
:: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|