|
توصيه روز |
|
|
:: بازار کامپيوتر :: |
|
|
:: نکته آموزشی :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
دختر و پسرعاشق برای ازدواج با هم مردی را کشتند |
| | |
| دختر و پسرعاشق که برای رسیدن به هم مردی را که با دختر جوان زندگی میکرد به قتل رساندند در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. | این پرونده با قتل مردی تشکیل شد که جسدش در جاده دماوند پیدا شده بود، تشکیل شد.
ماموران با انتقال جسد به پزشکی قانونی و آغاز تحقیقات متوجه شدند این مرد به نام کامران از مدتی قبل با دختری افغان به نام ملیحه در ارتباط بود.
وقتی ملیحه مورد بازجویی قرار گرفت هرچند در ابتدا همه چیز را انکار کرد اما در نهایت لب به اعتراف گشود و گفت با همدستی جوانی به نام حامد دست به این قتل زده است.
او گفت: وقتی که خیلی بچه بودم پدرو مادرم را از دست دادم. من یک خواهر و یک برادر داشتم که ازدواج کرده بودند وهرکدام زندگی خودشان را داشتند و من خیلی تنها بودم. پول هم نداشتم به همین خاطر وقتی سعید پیشنهاد داد از من حمایت کند قبول کردم. با سعید زندگی میکردم اما مرد خشنی بود خیلی من را اذیت میکرد و آزارم میداد بعد از مدتی با حامد آشنا شدم عاشقش شدم و میخواستیم با هم ازدواج کنیم حامد جوان بود و ما میتوانستیم زندگی خوبی داشتهباشیم اما سعید قطعا مانع بزرگی بود و من را رها نمیکرد ضمن اینکه چون فرد بسیار بداخلاقی بود میدانستم ما را راحت نمیگذارد و من هم نمیتوانم خانه را ترک کنم.
این دختر افزود: روز حادثه مقداری داروی خوابآور به او دادم. وقتی حامد به خانه آمد عصبانی شد و او را با چاقو زد و به قتل رساند چون سعید خیلی من را اذیت کرده بود اینطور انتقام گرفت. حامد از خانه بیرون رفت من نتوانستم جسد را کاری بکنم دو روز بود که جسد در خانه بود با خواهرم تماس گرفتم و گفتم چه اتفاقی افتادهاست. او هم به من کمک کرد تا جسد را بیرون ببریم و رها کنیم.
با اعتراف این دختر جوان خواهر او و حامد بازداشت شدند. متهمان صبح یکشنبه در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند. در ابتدا پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند آنها اعلام کردند از قصاص میگذرند.
در ادامه حامد متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را قبول کرد و گفت: هیچ نقشهای در کار نبود ما دو عاشق بودیم که میخواستیم با هم ازدواج کنیم و همدیگر را دوست داشتیم اما سعید مانع بود قرار بود سعید را بیهوش کنیم و فرار کنیم اما وقتی او را دیدم و یادم افتاد که چقدر ملیحه را اذیت کرده نتوانستم خودم را کنترل کنم من برای کشتن نرفته بودم چاقو هم نداشتم چاقو را از خانه مقتول برداشتم.
در ادامه وقتی نوبت به ملیحه رسید او هم گفت که قصدی برای قتل نداشتند. او گفت: من وضعیت بدی داشتم سعید من را رها نمیکرد که بروم از طرفی من از خواهرم برای انتقال جسد کمک خواستم و او کارهای نبود.
سپس خواهرملیحه نیز گفت منظورش همدستی در قتل نبوده و فقط می خواسته به خواهرش کمک کند.
در پایان قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
| | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
:: اقتصادی :: |
|
|
:: فناوری اطلاعات :: |
|
|
:: روی خط جوانی :: |
|
|
:: ورزش :: |
|
|
:: فرهنگ و هنر :: |
|
|
:: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|